باتلاق گاو خونی

(( باسمه تعالی ))

باتلاق گاو خونی

یکی از رودهای ناحیه مرکزی ایران رود معروف زاینده رود است. زاینده رود دارای شاخه‌های متفاوتی است. مانند دریاچه پلاس جان، شور و دهاقان، خشکه رود، حوضه مرغاب، زرچشمه، حوضه رحیمی و گاوخونی.
این رود برخلاف سایر رودخانه‌ها، به جای آنکه به دریا بپیوندد در یک ناحیه کویری داخلی فرومی‌رود. ناحیه‌ای که از دیرباز به آن «گاوخونی» می‌گفتند. حتی شیخ بهایی نیز با استفاده از آبهای زاینده رود و گاوخونی تومار تقسیمات آب را طراحی کرد.

با تلاق گاوخونی یکی از باتلاقهای مشهور در جلگهٔ مرتفع مرکزی ایران محسوب می شود. این باتلاق منطقه ای به وسعت 476 کیلومتر مربع را پوشانده و در 167 کیلومتری جنوب شرق اصفهان واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریا 1٬470 متر و ماکزیمم عمق آن 150 سانتیمتر می باشد. 9/90 درصد این تالاب در محدوده استان اصفهان و مابقی در استان‌های یزد، فارس و چهارمحال بختیاری قرار گرفته است.

 باتلاق مذکور منابع زیستی غنی ای دارد البته به انضمام فعالیتهای دیگری که نسبت به محیط دارد. این باتلاق همچنین پناهگاهی برای پرنده های مهاجر است که با همهٔ این ویژگیها یکی از جاذبه های گردشگری ست.

 

این باتلاق از لحاظ تنوع آبزیان و حیات وحش به مراتب غنی تر از حال بوده و جانورانی مانند: گورخر، آهو، یوزپلنگ، خوک و پرندگانی شبیه فلامینگو، مرغابی، آنقوت، تنجه، غاز خاکستری و...در آن به وفور وجود داشته است. بیش از سی گونه پوشش گیاهی نیز در تالاب وجود داشته از جمله: تاغ، گز، اشک، گون، شور، پرند، قیچ و...که اکنون تنها درختان گز به چشم می خورد.

به دلیل صید و شکار بی رویه از یک طرف و آلودگی و کاهش شدید آب در نتیجه ورد فاضلاب ها و احداث سد زاینده رود از طرف دیگر روز به روز از تعداد پرندگان و وحوش آنان کاسته شده و به مرحله ی نابودی کامل رسیده است. افزون برآن افزایش بهره برداری از آب زاینده رود جهت مصارف کشاورزی، صنعت و نوشیدن؛ همانند پروژه عظیم انتقال آب زاینده رود به استان یزد باعث افت شدید آب ورودی به تالاب شده و کیفیت فیزیکی و شیمیایی آن را آنچنان دستخوش تغییر کرده که ادامه مصرف از آب تالاب را برای شرب جانوران و مصرف گیاهان غیر ممکن ساخته و در نهایت اکوسیستم تالاب را در معرض مرگ تدریجی قرارداده است.

گاوخونی : چشمه یا چاه بزرگ ، گاوه یا گابه نام قدیم اصفهان بوده و گاوخونی به معنی چاه بزرگ جی یا اصفهان است . همچنین از نامهای قدیم اصفهان گابیان ، گابیدوان بوده که بعدها به جی ، اسپاهان ، سپاهان و اصفهان رسیده است و برخی می گویند ریشه گاوخونی از آن است ، گاوه در پارسی به معنی بزرگ است و خانی چاه ، گاوخونی یعنی آبگیر بزرگ ، گودال بزرگ ، چاله بزرگ ، خان یعنی چشمه محل آب ، (مثلا خوانسار= چشمه سرا) ، گاوخانی به معنی حوض بزرگ ، برکه بزرگ ، تالاب آبگیر ، جائی که آب رودخانه یا باران جمع شود .

غرق شدن در حواشی آن به دلیل شوری خاک و پف‌کردگی آن محال به نظر می‌رسد. تالاب گاوخونی و حوضه پیرامون آن یکی از نخستین سکونتگاه‌های بشری در کشور بوده که به خاطر دوری از اصفهان بکر و به صورت گنجینه‌ای حفاظت شده از چشم‌اندازهای طبیعی و آثار تمدن بشری باقی مانده است. در کاوش‌های باستان‌شناسی این منطقه تا کنون سه اسکلت همراه ظروف مفرغی و ژتون‌های مربوط به تجارت متعلق به انسان‌های پیش از تاریخ کشف شده‌اند. باستان‌شناسان بر این باورند که اقوام ساکن در این منطقه هزاره چهارم پیش از میلاد می‌زیستند که اغلب کشاورز و دامپرور بودند.
وسعت منطقه و وجود جنگل‌ها و نیزارهای فراوان شرایطی را فراهم کرده که بدون راهنمای محلی احتمال گم شدن وجود دارد اما سکوت ، زیبایی و دشت بیکران آن نیز مانع از صرفنظر کردن از این پدیده طبیعی می‌شود. وجود علفزارها، جنگل‌های کویری، تپه‌های شنی، قدیمی‌ترین بندهای انحراف آب و آسیاب، آب انبارها، قلعه‌های تاریخی، برج‌های کبوتر و مساجد قدیمی که در محدوده این با تلاق قرار دارند، همگی از جاذبه‌های گردشگری این منطقه به شمار می‌روند.
فصل پاییز برای بازدید از این تالاب مناسب‌تر است چرا که از گرمی هوا کاسته می‌شود. این تالاب معجزه‌ای است در دل خشک کویر. برای رسیدن به این تالاب از شهر وزنه در استان اصفهان باید 25 کیلومتر به سمت شرق رفت.
همچنین تالاب گاوخونی در کنوانسیون بین‌المللی رامسر که در سال 1971 برگزار شد، با داشتن شاخصه‌های ویژه هیدرولوژی ، بیولوژیکی و اکولوژیکی به عنوان یک تالاب کم‌نظیر جهانی شناخته شد. در منطقه گاوخونی بیش از 30 نوع پوشش گیاهی مانند تاغ، گز، اشک، درمنه، گون، شور، پرند و قیچ و بیش از 20 هزار پرنده مهاجر مانند فلامینگو، مرغابی، غاز خاکستری و حیوانات دیگر مانند قورباغه تالابی، بزمجه، انواع مارمولک، آهو و گورخر زندگی می‌کنند که خیلی از آنها از بین رفته‌اند.
بدین ترتیب باتلاق یا تالاب گاوخونی نه تنها ترسناک نیست بلکه یکی از مناطق طبیعی و منحصر به فرد جهان به شمار می‌رود.

حضور تالاب گاوخونی در مجاورت تپه های شنی و تاثیرات مثبت آن از مهم ترین عوامل طبیعی تثبیت کننده ی آنها به شمار می آید. اگرچه طبق شواهد موجود این تپه ها در طی سالیان متوالی حرگت چندانی نداشته و فاصله خود را با شهر و روستاهای مجاور تا حدودی حفظ کرده است ،اما بخش اعظم این موهبت مرهون حیات گاوخونی است و چنانچه روند کاهش آب ورودی تالاب و خشک شدن آن به همین ترتیب ادامه یابد ، با مرگ تدریجی تالاب حرکت شن های روان آغاز و به مقدار قابل ملاحظه ای تسریع می شود . در این صورت است که حکایت مدفون شدن شهرها یا روستاهایی همانند شهر سبا تکرار خواهد شد این پدیده نه تنها مناطق مجاور تالاب بلکه حتی  مناطق شرقی و جنوب شرقی استان اصفهان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. عمده ترین نقش تالاب در تثبیت تپه های شنی منطقه را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد :

1- پوشش گیاهی انبوهی که در بخش هایی از تالاب و بویژه بخش شمالی آن وجود دارد و رویش گیاهانی همچون  گز و نی که ارتفاع پوشش قابل ملاحظه ای دارند . در کاهش سرعت بادها و جلوگیری از حرکت شن هایی که توسط باد حمل می شوند نقش مهمی دارد .

2- به علت بالابودن سفره آب زیر زمینی مناطق حاشیه تالاب و خاصیت مویینگی خاک، درصد رطوبت تپه های شنی افزایش می یابد که این امر خود موجب تثبیت شن های روان می شود.

3- دسترسی به سفره های آب زیرزمینی در بخش هایی از تپه های شنی مجاور تالاب موجب رویش بسیاری از گیاهان به ویژه گیاهان شور پسند می شود که این امر سهم به سزایی در تثبیت تپه های شنی ایفا می کند.همچنین می توان باکاشت مصنوعی گیاهان سازگار که قدرت رویش در چنین مناطقی دارد به این امر کمک کرد.

4- باد های حامل شن و ماسه ضمن حرکت از میان دریاچه تحت تاثیر رطوبت آن قرار گرفته و ماسه خود را رسوب می دهند.

5- رودخانه زاینده رود و تالاب گاو خونی در ایام پر آبی ، بخش هایی از تپه های شنی مجاور خود را با رسوبات حامل پوشانده و به تثبیت آن کمک می کنند.

6- خاصیت مویینگی خاک ، آب شور تالاب را از نواحی پایین به قسمت های فوقانی خاک هدایت می کند که در مرحله بعد با تبخیر شدید آن لایه ای از نمک به صورت یک حالت سیمان مانند از حرکت ماسه ها جلوگیری می کند.

به مناسبت نیمه شعبان

 عرض تبریک به مناسبت میلاد منجی عالم بشریت مهدی صاحب الزمان عج

یک روز ، خسته از روزگار ، چشمانم را به افق می دوزم و دل خستگی هایم را مرور می کنم. آن هم در یک غروب جمعه. جمعه ای که شیعه پذیرفته است باید منتظر یک خبر خوش باشد.

خبری که کام جهان را شیرین کند و چشم آدم ها را روشن اما به غروب رسیدم و باز در انتظار یک جمعه دیگر... و لب هایم به ترنم این ابیات متبرک می شود که همه انتظار را به شکوه می نشیند که:

... چه جمعه ها که یک به یک غروب شد  نیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی.

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم ، نه! 

ولی برای عده ای چه خوب شد ، نیامدی...

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح ، ظهر ، غروب شد نیامدی...

لطیفه

یک نفر خودش را زد به ان راه گم شد!


مردی ساعتش کار نمی کرد ، رفت برایش کار پیدا کند.


رعد و برق

در یک روز بارانی، دونفر از کوهی بالا می رفتند که آسمان ناگهان رعد و برق زد. یکی از آن ها گفت: مثل اینکه دارند از ما عکس می گیرند.


سیب زمینی

معلم: احمد بگو ببینم سیب زمینی از کی پیدا شد؟

احمد: از زمانی که اولین سیب از درخت به زمین افتاد.


باز هم نمره تک

مادر: پسر!تو باز هم که نمره ی تک آورده ای. آخر من به تو  چه بگم؟

پسر: مادر عزیز به من بگو {تکاور}


دلیل دزدی

قاضی : چرا از مغازه این مرد غذا دزدیدی؟

دزد : آقای قاضی ، خیلی گرسنه بودم.

قاضی : چرا پولها را برداشتی؟

دزد : برای اینکه پول غذاها را بدهم.


چتر

مردی برای خریدن چتر به چترفروشی رفت. فروشنده چترسوراخی به اوداد.خریداربه اوگفت: اینکه سوراخ است.فروشنده جواب داد:عیبی نداره.این طوری بهترمیتونی بفهمی که بارون بنداومده یانه!


نامه

اولی: برای چه کسی نامه می نویسی؟

دومی:برای علی.

اولی:مگرنشانی اوراداری؟

دومی:نه.برایش نوشتم که حتما نشانی خودش رابرایم بنویسد.